شواهد و مدیریت کیفیت
یکی از فاکتورهای ضروری جهت پیشرفت بیشتر بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت، داشتن زمینهای قوی از شواهد است چرا که کمبود شواهد همراه با فشارهای مالی موجود، تقریبا در هر سیستم مراقبت سلامتی باعث کاهش بودجه برنامههای ارتقای سلامت میگردد[37]. فاکتور ضروری دیگر، ابزارهای بهکارگیری است بهطوریکه تجربه نشان داده است که علیرغم وجود شواهد خوب، متغیرهای فراوانی در میدان عملکرد بالینی تاثیر می گذارند.
ارتقای سلامت مبتنی بر شواهد
توجه به شواهد به موضوعی اصلی در ارتقای سلامت تبدیل شده است[38،39]. نشریه کلیدی در این زمینه گزارش اتحادیه بین المللی آموزش و ارتقای سلامت کمیسیون اروپا است[40]. قسمتهایی از این کار بهخصوص با ارتقای سلامت در بخش مراقبتهای سلامتی سروکار دارد[41]. «شواهد» همچنین بهعنوان موضوعی اصلی در پنجمین کنفرانس جهانی ارتقای سلامت در سال 2000 در مکزیک[42] و در نهمین کنفرانس بین المللی بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت در کپنهاگ دانمارک در سال 2001 مطرح شده است[43].
با تاخیری مشخص، نیاز به شواهد در ارتقای سلامت به دنبال توسعه حرکت پزشکی مبتنی بر شواهد احساس شد و در واقع بسیاری از صاحبنظران بهکارگیری روشها و معیارهای مشابه را (که ثابت شده بود در طب بالینی تامین کننده شواهد است) در ارزیابی مداخلات ارتقای سلامت، لازم دیدند. طبق تعریف در منشور ارتقای سلامت سازمان بهداشت جهانی[44]« ارزیابی ارتقای سلامت شامل بررسی میزان تاثیر فعالیتهای ارتقای سلامت در دستیابی به نتیجهای ارزشمند است». در مقایسه با طب بالینی، روشهای ارزیابی و نیز نتایج در ارتقای سلامت متفاوت است (جدول 4).
جدول 4: کارآزمایی های بالینی در مقایسه با مداخلات ارتقای سلامت
اگرچه روشهای کمی و طرحهای تجربی در مداخلات ارتقای سلامت، بهخصوص در مداخلات مربوط به کارکنان و بیماران، قابل اجرا هستند با این حال اهمیت روشهای کیفی در ارزیابی مداخلات ارتقای سلامت در موضوعات سازمانی، سیاسی یا اجتماعی باید در نظر گرفته شود[45] .
با توجه به تمرکز فعلی سیستم سلامتی و مدیران بیمارستانها بر نتایج، روشهای کیفی اغلب فقط ارایه کننده شواهد ضعیفی خواهند بود. در حقیقت، مزایای درازمدت بسیاری از مداخلات ارتقای سلامت، نیازمند افتراق بین سطوح گوناگون نتایج ارتقای سلامت، فراتر از معیارهای بالینی و وضعیت سلامت است. نحوه مشارکت، اعطای اختیارات و فعالیتهای مرتبط با ایجاد محیطهای حمایتی نیز موضوعات مهمی هستند که نیازمند ارزیابی میباشند و در واقع بسیاری از طرفداران ارتقای سلامت، تجزیه و تحلیل در سطوح مختلف را توصیه مینمایند[50-46].
DonNutbeam پیشنهاد کردکه بهتر است نتایج ارتقای سلامت، نتایج حد واسط و نتایج اجتماعی و سلامتی آن را از یکدیگر افتراق بدهیم[51]:
نتایج ارتقای سلامت به تعدیل فاکتورهای شخصی، اجتماعی و محیطی در بهبود کنترل افراد بر شاخصهای سلامت (مانند آگاهی سلامتی، فعالیت و تاثیر اجتماعی، سیاست جامعه سالم و فرهنگ سازمانی) اشاره دارد.
نتایج حد واسط به تغییرات در شاخصهای سلامت (مانند شیوه زندگی، دسترسی به خدمات سلامتی و کاهش خطرات محیطی) اشاره دارد.
نتایج اجتماعی و سلامتی به معیارهای موضوعی (وزن، سطح کلسترول، میزان فشارخون، آزمایش بیوشیمی و میزان مرگ و میر) و فردی (ارزیابی بر پایه گزارش خود افراد مانند نمودار سلامتی Nottingham , یا EUROQOL) در مورد تغییرات وضعیت سلامتی و اجتماعی (مانند تساوی حقوق) اشاره مینماید.
تجربه بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت، مثالهای متعدد خوبی از مداخلات ارتقای سلامت را جهت انجام در بیمارستانها ایجاد کرده است. برخی از این مداخلات در مقالات بهصورت بسیار موثر و مقرون به صرفه مورد ارزیابی قرار گرفتهاند (همانطور که در فصل شواهد ارتقای سلامت در این کتاب توصیف شده است). برخی از این مداخلات نیز باعث کنارگذاشتن برخی تنگ نظریها در مورد فعالیتهای ارتقای سلامت میشود و اظهار میکنند که دانش بشر به فراتر از این فعالیتها خواهد رفت.
|