فعالیت های ادغام شده بیمارستانها در زمینه درمان، بازتوانی، پیشگیری از بیماریها و ارتقای سلامت، زنجیرهای را تشکیل میدهند که موضوع آن ها همان ملزومات توسعه کیفی می باشند که برای دیگر خدمات بیمارستانی متصور هستیم. علیرغم شواهد روز افزون ارزش ارتقای سلامت به عنوان جزئی از خدمات بیمارستانی، منابع کمی هستند که به تعریف اهداف کیفی این حوزه پرداختهاند.
بنابراین کارگروهی تحت نظارت شبکه بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت، گروهی از استانداردهای مربوط به فعالیت های کلی بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت را تنظیم نمود و در آن فعالیت هایی مورد تعریف قرارگرفت که باید توسط بیمارستانها و سازمانها در بخش مراقبت سلامتی در زمینه پیشگیری از بیماریها و ارتقای سلامت انجام گیرد. در این فصل اصول و تعاریف پایهای استانداردها و نیز فرآیند دنبال شده توسط این کارگروه مورد توصیف قرار میگیرد.
اصول اساسی برای کار در بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت
توصیههای وین
توصیه های وین درمورد بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت[1] (بر پایه راهبردهای جمعی سلامت سازمان بهداشت جهانی، منشور ارتقای سلامت اتاوا، منشورLjubljana در مورد اصلاح مراقبتهای سلامتی و اعلامیه بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت بوداپست) به این موضوع اشاره دارد که یک بیمارستان ارتقا دهنده سلامت باید:
1. هم زمان با توجه به اخلاق حرفهای به ترویج عزت نفس انسانی، تساوی حقوق و همبستگی انسانی، با در نظرگرفتن تفاوتهای موجود در نیازها، ارزشها و فرهنگهای جوامع مختلف بپردازد.
2. به ارتقای کیفیت سلامت بیماران، خانوادههایشان و کارکنان بپردازد و به حفظ محیط زیست و توسعه سازمانی آموزش توجه نماید.
3. به سلامت از دید کلینگر توجه داشته باشد (نه فقط بر خدمات درمانی).
4. بر افراد متمرکز شود و به بهترین شکل ممکن خدمات سلامتی را برای بیماران و خانوادههایشان در جهت تسهیل روند بهبودی تامین نماید و در توانمند سازی بیماران سهیم باشد.
5. از منابع به طور موثر و مقرون به صرفه استفاده نماید و منابع را بر پایه ارزیابی سهم هر جز بر ارتقای سلامت اختصاص دهد.
6. تا حد امکان ارتباط نزدیکی را با دیگر سطوح سیستم مراقبت سلامتی و جامعه برقرار نماید.
ارتقای سلامت
تلاشهای ارتقای سلامت باید بر موارد زیر تمرکز داشته باشند:
- توسعه یک سیاست؛
- تامین محیطهای حمایتی؛
- انجام فعالیتهایی در سطح جامعه؛
- توسعه مهارتهای شخصی؛
- بازآموزی خدمات سلامتی به گونهای که پیشگیری از بیماریها و ارتقای سلامت به عنوان جزیی از تلاشهای درمانی تبدیل شوند.
جهت گیری ابتکارهای ارتقای سلامت در راستای افزایش تعهد و ظرفیت اشخاص و تامین پایهای برای تغییر، از طریق تاثیر بر محیط اطراف و جوامع محدود می باشد. ارتقای سلامت شامل بازتوانی و پیشگیری از بیماریها درست همانند معاینه، درمان و مراقبت جزیی از خدمات مراقبت سلامتی شناخته میشوند.
بیمارستان ها از طریق تلاشهای معمول خود، نمیتوانند اساس لازم جهت ارتقای سلامت را تامین نماید. این امر نیازمند ابتکار در بخشهای مختلف است. منشور اتاوا، ارتقای سلامت را به عنوان روند توانمندسازی افراد در جهت کنترل یافتن بر شاخصههای سلامت و ارتقای سلامت خود تعریف میکند. این موضوع به صورت «روندی» تعریف میشودکه با هدف تقویت مهارتها و ظرفیتهای افراد، گروهها و جوامع به منظور عملکرد منسجم در راستای کنترل بیشتر بر شاخصههای سلامت تدوین میشود. شاخصههای سلامت را میتوان به گروههای زیر تقسیم کرد:
- شاخصههایی که توسط افراد قابل تاثیرگذاری هستند مانند شیوه زندگی یا استفاده از خدمات مراقبت سلامتی؛
- شاخصههایی که توسط افراد قابل تاثیرگذاری نیستند مانند شرایط اقتصادی و محیطی.
با توجه به توصیههای وین فعالیتهای ارتقادهنده سلامت، دارای چهار چشم انداز زیر است:
بیماران
کارکنان مراقبتهای سلامتی
سازمان
محیط زیست و جامعه
لذا طبیعی است که استانداردهای ارتقای سلامت بر پایه منشور اتاوا و اهداف توصیههای وین تنظیم شود. استانداردها به فعالیتهای معطوف به این چهار چشمانداز مرتبط است. بعلاوه این نکته مهم است که استانداردهای نهایی به ایجاد پایهای کمک نمایند که برای ارزیابی کیفیت شرایطی که برای ارتباط بین خدمات داخل و خارج بیمارستان ایفای نقش میکنند، لازم است.
پیشگیری از بیماریها
معمولا بین سه نوع مختلف پیشگیری از بیماریها تمایزی قایل میشوند[2]:
- پیشگیری اولیه که از وقوع بیماریها جلوگیری مینماید؛
- پیشگیری ثانویه که بیماری را در مراحل اولیه شناسایی میکند و از پیشرفت آن جلوگیری به عمل میآورد؛
- پیشگیری ثالثیه که از تشدید یا عود علایم جلوگیری کرده و به حفظ سطح عملکردی موجود میپردازد.
همچنین برنامهها را میتوان به صورتهای زیر تعریف نمود:
- برنامههای عمومی که باید تمام بیماران را پوشش دهد و باید بخشی از روند کاری هر بیمار باشد؛
- برنامههای خاص با هدف گروههای خاص بیماران و بیماریهای خاص.
برنامههای عمومی که شاخصههای عمومی سلامت و بیماری (شامل تنباکو، الکل، تغذیه، ورزش و موضوعات روانی– اجتماعی) را هدف قرار میدهند. یک مثال در این مورد مداخلات شیوه زندگی است که شامل فعالیتهایی با هدف تاثیر بر رفتار افراد (مصرف الکل، سیگارکشیدن و غیره) است. مداخلات شیوه زندگی شامل خدمات مشاورهای و حمایتی برای بیماران است که باعث تقویت تعهد آنها در پیشگیری از بیماریها و تغییر رفتار آنها گردد.
برنامههای خاص، شاخصها یا عوامل خطر مهم گروههای تعریف شده ای از بیماران را مورد هدف قرار میدهد. مثالهای این مورد شامل پیشگیری از عوارض دیررس دیابت، آموزش بیماران دچار آسم و بازتوانی قلبی و غیره میباشد. یک عنصر مهم در این زمینه، فعالسازی منابع شخصی بیمار و تعهدات وی در وفق دادن خود با بیماری است. لذا ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماریها درحقیقت یک زنجیره را تشکیل میدهند.
در گذشته بیمارستانها به طور عمده وظایف پیشگیری ثانویه یا ثالثیه را بر عهده میگرفتند در حالی که بخش مراقبتهای سلامتی اولیه عهدهدار پیشگیری اولیه بودند. ولی روز به روز به این عقیده بیشتر بها داده شد که بیمارستانها نقش مهمی در پیشگیری اولیه ایفا کنند.
دانش فعلی در مورد اهمیت فاکتورهای شیوه زندگی در درمان و پیشآگهی پیام آور این حقیقت است که تمام بیمارستانها باید خدمات مشاورهای خود را بنا نهاده و حمایتهای لازم جهت تغییرات شیوه زندگی را به عنوان جزیی از روند درمانی هر بیمار ارایه دهند.
یک مثال از این مورد، مداخلات مرتبط با جراحی است. بر اساس شواهد موجود استعمال سیگار و مصرف زیاد الکل خطر عوارض جراحی را افزایش میدهد. این نکته تایید شده است که بیماران خواهان اطلاعات و همچنین مداخله برای کاهش عوارض بیماری خود هستند و آن را قبول میکنند[3].
شواهد مشابهی در مورد تاثیر برنامههای بازتوانی قلبی به دنبال حمله حاد قلبی وجود دارد. مطالعات متعددی ثابت کردهاند که برنامههایی که حاوی توصیه و راهبردهای تغییر رفتار (مانند ورزش، رژیم غذایی، ترک سیگار و...) باشند خطر حمله ثانویه قلبی و میزان بستری مجدد را کاهش میدهند وکیفیت زندگی را در بیماران ارتقا میدهند.
شواهد توصیف شده فوق منجر به تمرکز روزافزون بر ادغام فعالیتهای پیشگیری از بیماریها و ارتقای سلامت نه به عنوان یک مکمل بلکه به عنوان جزیی از روند درمان بیماران گردید[4،5].