از ارزشهای ارتقای سلامت تا راهبرد ارتقای سلامت
یک راهبرد کاری باید از ماموریت موسسه نشات گرفته باشد. این ماموریت به توصیف دلیل وجود سازمان و چگونگی سازماندهی واحدهای کاری منفرد در قالب ساختار کاری میپردازد. یک ماموریت کاری به طور طبیعی برای مدت زمان طولانی پایدار باقی می ماند. بعلاوه یک ماموریت خوب تنظیم شده دارای تاثیر بیرونی نیز است، زیرا به توصیف چگونگی تمایل یک حرفه به دیده شدن از “بیرون” توسط مشتریان خود میپردازد. علاوه بر موضوعات خارجی، کارکنان موسسه به عنوان گیرندگان داخلی نیز باید درک صحیحی از ماموریت داشته باشند تا همکاری بهتری در این زمینه داشته باشند. ماموریت یک بیمارستان در درجه اول توسط تعهدات آن به مراقبت و نیز نظرات ذینفعان خود مشخص میشود. با این حال یک بیمارستان ارتقا دهنده سلامت باید در شرح وظایف خود، یا حداقل در فلسفه کاری خود، ارزشها و راهنماییهای اساسی و شرح وظایف عمومی بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت را بگنجاند از جمله ارتقای سلامت بیماران و کارکنان، افزایش ظرفیت بیمارستان برای ارتقای سلامت و تامین خدمات ارتقای سلامت برای جامعه[2].
ارزشهای اساسی در قالب فلسفه سازمان بیان می شوند. این موارد شامل ایدههای راهنمای حرفهای، سیستم اهداف عالی، قوانین حیطه عملکرد، مفهوم ارزشها و عرفها و دیگر مسایل است که در نهایت فرهنگ مشارکت را بنا مینهند. فرهنگ مشارکت یک فاکتور حیاتی در موفقیت تغییر ساختارها و فرآیندهای ادغام نظیر بهکارگیری نظریه بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت است[3].
شکل 1:
برخلاف شرح وظایف و ماموریت، چشمانداز به تصویر آینده یک سازمان اشاره دارد. این امر جهت لازم برای تغییر یک سازمان را مشخص مینماید و یک چشمانداز حساب شده، هدف از توسعه سازمان را مشخص کرده و به کارکنان کمک می نماید تا فرآیند هایی را که نیاز به تغییر دارند، درک نمایند. چشمانداز نشان میدهد که کارکنان چگونه و چرا باید سازمان را در جهت توسعه خود حمایت نمایند[4].
یک چشمانداز بین وظایف نسبتا ثابت و ارزشهای اساسی که فقط در طی زمان طولانی دچار تغییر میشوند، و حرکات موجود در تغییرات راهبردی پلی ایجاد میکند. گام مهم در این راه تعریف “مقصد راهبردی” است. این امر نشان میدهدکه سازمان مذکور در3 تا 5 سال آینده در چه جایگاهی قرار دارد و در نظر مسئولین تصمیمگیرنده مالی، مشتریان و کارکنان داخلی چگونه است.
بیمارستانی که قصد دارد تبدیل به بیمارستان ارتقا دهنده سلامت گردد باید این جهتیابی را در چشماندازهای خود بگنجاند و اهداف راهبردی خود را تعریف نماید.
“راهبرد” راهی است که سازمان جهت درک بهتر وظایف و چشمانداز خود انتخاب مینماید. یک راهبرد تعدادی نقاط هدف واضح دارد بنابراین وضعیتی رقابتی در یک حرفه به وجود میآورد[5]. در توسعه راهبرد به عنوان یک نقطه شروع، چشمانداز و ارزشها باید الگو و پایه تصمیمات راهبردی در جهتگیری حرفهای قرارگیرند. با این معیارها، چارچوب کاری برای بهکارگیری یک راهبرد تنظیم میشود.
یک راهبرد سمت و سوی کلی (چشم انداز) یک حرفه را مشخص میکند و اولویتها را تنظیم مینماید. اغلب یک چنین راهبردی از موضوعات خود - تکمیل تشکیل میشود (به نام “موضوعات کلیدی راهبردی” یا “دستورالعمل های انگیزشی”) که امکان تقسیمبندی این راهبرد را به طبقات مختلف فراهم میآورد و به کاربرد آن در زمینههای گوناگون حرفهای کمک می نماید. در این زمینه، راهبردها اطلاعات لازم را درباره بایدها و نبایدها در انجام امور تامین مینمایند. هنگامی که مقصد راهبردی یک بیمارستان تعریف شد، شناسایی این زمینههای کلیدی راهبرد مورد نظر، گام مهمی در جهت استنتاج آتی اهداف و استانداردهای راهبردی فردی است. معمولا سه تا پنج موضوع کلیدی، تشکیل دهنده یک استراتژی خواهند بود تا به اهداف و مقصد راهبردی مورد نظر دست یافته شود.
|