دلیل انتخاب بیمارستانها جهت ارتقای سلامت
تاثیر خدمات سلامتی بر روی سلامت:
بسیاری از متخصصین امور سلامتی بر این عقیدهاند که به طور کلی ارتقای سلامت همیشه هسته مرکزی پزشکی به خصوص در بیمارستانها است. ممکن است این دیدگاه به دلایل گوناگون مورد نقد قرار گیرد. نخستین بیمارستانهای قابل شناسایی در طول تاریخ در طی قرن دوازدهم ساخته شدند و بهطور کامل تحت نظر و وابسته به صومعه و مراجع مذهبی بودند که وظیفه تامین حمایت از افراد فقیر، سالخورده و بیماران روانی و دیگر افراد را برعهده داشتند. در صحن جلوی عمارت مکانی برای اسکان، تغذیه و جداسازی بیماریهای عفونی (و نه درمان بیماریها) تعبیه شده بود. البته پیش از این نیز در طول تاریخ بیمارستانهایی غیررسمی ساخته شده بودند.
جدول 1 : سیر تکامل تاریخی بیمارستانها [10]
تا اواخر قرن نوزدهم، بیمارستانها نه تنها مکانی برای ایجاد سلامت نبود، بلکه محلی برای از دست دادن زندگی بود[11]. این حالت با توسعه علم پزشکی و گسترش فلسفه سودمندگرایی و بشردوستانه تغییر نمود. از آن زمان به بعد ظرفیت مراقبتهای بیمارستانی در جهت سلامت و ارتقای آن با بهبود روشهای ضدعفونی، بیهوشی، دانش و مهارتهای جراحی، تکنیکهای تروما، انتقال خون، جراحی بای پس سرخرگ کرونر، درمانهای دارویی، پیوند اعضا و جراحیهای با حداقل تهاجم، پیشرفتهای سریعی پیدا کرد[12].
با این حال به موازات پیشرفت در خدمات بیمارستانی، سوالاتی در مورد ارتباط مراقبتهای سلامتی با سلامت جامعه و میزان تاثیر مراقبتهای سلامتی به وجود آمد. دلایل گوناگونی در جهت رد ادعای مراقبتهای سلامتی مبنی بر کاهش بیماریهای عفونی، کاهش قابل توجه میزان مرگ و میر شیرخواران، کاهش علل اصلی مرگ و میر و در نتیجه افزایش امید به زندگی مطرح شدند[11].
با این که تضاد نظرات بر روی این جزئیات کماکان ادامه داشت، مککئون نشان داد که تا چه میزان کاهش در مرگ و میر در انگلستان، که به نظر میرسید مرتبط با اجرای مراقبتهای پزشکی است، به پیشرفتهای سلامتی و ارتقای تغذیه مرتبط میباشد[14،15،16،17]. دیدگاه دیگری که توسط ایوان ایلچ، ریک و کارلسون مطرح گردید بر این عقیده استوار بود که مراقبتهای سلامتی بیشتر باعث مرگ میشوند تا سلامت. طبق نظر ایلچ، علم پزشکی ظرفیت آسیب رسانی را بیش از سودرسانی دارد بهطوریکه این نظر مبنای ایجاد مفهوم «یاتروژنزیس» یا ایجاد آسیب ناشی از اقدامات پزشکی گردید[18]. او به شدت کارکنان پزشکی را به دلیل توانایی ایجاد بیماری مورد نقد قرار میداد و معتقد بود که مراکز مراقبت سلامتی خلاف آنچه را که بهعنوان هدف خود قرار دادهاند، انجام میدهند. کارلسون علاوه بر تعقیب همان خط مشیها پیشبینی کرده بود که این تاثیر محدود پزشکی در آینده دچار کاهش بیشتری خواهد شد[19]. اخیرا، این دیدگاه دوباره با گزارش انستیتو پزشکی با عنوان «خطاهای انسانی» مبنی بر این که سالانه حدود 100000 مرگ در بیمارستانهای آمریکا در اثر خطاهای پزشکی اتفاق میافتد مورد توجه قرار گرفت[20].
دیدگاه عملیتری توسط آودیس دونابریان و دیگران که بهخوبی با تاثیر محدود مراقبتهای سلامتی بر جامعه آشنایی داشتند، انجام شد و بر راهبردهای ارتقای کیفیت خدمات مراقبت سلامتی توجه بیشتری نمود[21،22،23]. با وجود پیشرفتهای چشمگیر در نتایج و ارزیابی فنآوری سلامتی، تعریف کیفیت به عنوان انجام درست یک کار درست، کماکان سوالات اساسی و نکات مهمی را در ارتباط با پیشرفتهای بالقوه در تامین مراقبتهای سلامتی مطرح نموده است[24].
شبکه بیمارستانهای ارتقادهنده سلامت، دیدگاههای گوناگون فوق را به یکدیگر مرتبط مینماید. بر اساس اعتقاد راسخ این شبکه، خدمات بیمارستانی نیازمند توجه بیشتر به نیاز مردم است؛ یعنی علاوه بر معیارهای فیزیولوژیک یا ارگانها، باید به تاثیر پایدار و درازمدت ترسلامت توجه شود. هم اکنون فلسفه بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت، بر پایه شواهد و روشهای محکمی استوار شده است که ارتقای سلامت را بهعنوان هسته اصلی در سازمان محسوب مینماید. راهبردهای کیفیت که در مورد محیطهای بالینی و جهت مدیریت سازمانهای مراقبت کننده سلامتی بهکار میروند، در مورد ارتقای سلامت نیز قابل بهکارگیری هستند. قبل از توضیح بیشتر در این مورد، در پاراگرافهای آتی مثالهایی از ارتقای سلامت در خدمات بیمارستانی آورده میشوند.
تا اواخر قرن نوزدهم، بیمارستانها نه تنها مکانی برای ایجاد سلامت نبود، بلکه محلی برای از دست دادن زندگی بود[11]. این حالت با توسعه علم پزشکی و گسترش فلسفه سودمندگرایی و بشردوستانه تغییر نمود. از آن زمان به بعد ظرفیت مراقبتهای بیمارستانی در جهت سلامت و ارتقای آن با بهبود روشهای ضدعفونی، بیهوشی، دانش و مهارتهای جراحی، تکنیکهای تروما، انتقال خون، جراحی بای پس سرخرگ کرونر، درمانهای دارویی، پیوند اعضا و جراحیهای با حداقل تهاجم، پیشرفتهای سریعی پیدا کرد[12].
با این حال به موازات پیشرفت در خدمات بیمارستانی، سوالاتی در مورد ارتباط مراقبتهای سلامتی با سلامت جامعه و میزان تاثیر مراقبتهای سلامتی به وجود آمد. دلایل گوناگونی در جهت رد ادعای مراقبتهای سلامتی مبنی بر کاهش بیماریهای عفونی، کاهش قابل توجه میزان مرگ و میر شیرخواران، کاهش علل اصلی مرگ و میر و در نتیجه افزایش امید به زندگی مطرح شدند[11].
با این که تضاد نظرات بر روی این جزئیات کماکان ادامه داشت، مککئون نشان داد که تا چه میزان کاهش در مرگ و میر در انگلستان، که به نظر میرسید مرتبط با اجرای مراقبتهای پزشکی است، به پیشرفتهای سلامتی و ارتقای تغذیه مرتبط میباشد[14،15،16،17]. دیدگاه دیگری که توسط ایوان ایلچ، ریک و کارلسون مطرح گردید بر این عقیده استوار بود که مراقبتهای سلامتی بیشتر باعث مرگ میشوند تا سلامت. طبق نظر ایلچ، علم پزشکی ظرفیت آسیب رسانی را بیش از سودرسانی دارد بهطوریکه این نظر مبنای ایجاد مفهوم «یاتروژنزیس» یا ایجاد آسیب ناشی از اقدامات پزشکی گردید[18]. او به شدت کارکنان پزشکی را به دلیل توانایی ایجاد بیماری مورد نقد قرار میداد و معتقد بود که مراکز مراقبت سلامتی خلاف آنچه را که بهعنوان هدف خود قرار دادهاند، انجام میدهند. کارلسون علاوه بر تعقیب همان خط مشیها پیشبینی کرده بود که این تاثیر محدود پزشکی در آینده دچار کاهش بیشتری خواهد شد[19]. اخیرا، این دیدگاه دوباره با گزارش انستیتو پزشکی با عنوان «خطاهای انسانی» مبنی بر این که سالانه حدود 100000 مرگ در بیمارستانهای آمریکا در اثر خطاهای پزشکی اتفاق میافتد مورد توجه قرار گرفت[20].
دیدگاه عملیتری توسط آودیس دونابریان و دیگران که بهخوبی با تاثیر محدود مراقبتهای سلامتی بر جامعه آشنایی داشتند، انجام شد و بر راهبردهای ارتقای کیفیت خدمات مراقبت سلامتی توجه بیشتری نمود[21،22،23]. با وجود پیشرفتهای چشمگیر در نتایج و ارزیابی فنآوری سلامتی، تعریف کیفیت به عنوان انجام درست یک کار درست، کماکان سوالات اساسی و نکات مهمی را در ارتباط با پیشرفتهای بالقوه در تامین مراقبتهای سلامتی مطرح نموده است[24].
شبکه بیمارستانهای ارتقادهنده سلامت، دیدگاههای گوناگون فوق را به یکدیگر مرتبط مینماید. بر اساس اعتقاد راسخ این شبکه، خدمات بیمارستانی نیازمند توجه بیشتر به نیاز مردم است؛ یعنی علاوه بر معیارهای فیزیولوژیک یا ارگانها، باید به تاثیر پایدار و درازمدت ترسلامت توجه شود. هم اکنون فلسفه بیمارستانهای ارتقا دهنده سلامت، بر پایه شواهد و روشهای محکمی استوار شده است که ارتقای سلامت را بهعنوان هسته اصلی در سازمان محسوب مینماید. راهبردهای کیفیت که در مورد محیطهای بالینی و جهت مدیریت سازمانهای مراقبت کننده سلامتی بهکار میروند، در مورد ارتقای سلامت نیز قابل بهکارگیری هستند. قبل از توضیح بیشتر در این مورد، در پاراگرافهای آتی مثالهایی از ارتقای سلامت در خدمات بیمارستانی آورده میشوند.
|